مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

اینجا خانه‌ی مجازی من است ، روزنه‌ای برای دیدنم و ، دیدنم...
شعرهایم را اینجا جار می‌زنم. از کتاب «مافیای سیر و سلوک» و هرچه پس از آن نوشتم.

هر روز چند خطی از روزمرگی‌هایم را هم در«قسمت بالای وبلاگ» می‌نویسم و کمی بعدش پاک می‌کنم. هر روز که باید چیزی به ما اضافه شود.

×اگر دوست دارید فقط قالب یا گونه خاصی از اشعار برای شما نمایش داده شود، در قسمت ««کلمات کلیدی»» در زیر ، روی آن کلیدواژه کلیک کنید×

آخرین مطالب
پیوندها

مردی که مادر است

يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۹:۳۴ ق.ظ

من مردِ مادرم

تا همین دیروز پسر بودم

و حالا مادرم

با حفظ سمت ، شدم

امروز مردِ مادرم

چون بیوه ای شبیه تصویر سینمایی یک حماسه

در غاری افسونگر به تنهایی

اسطوره ی آینده زاییدم

مردِ مادر شدم

همینقدر افسانه

و چیست این اگر این نیست؟

که به مدت معلوم مادرم درد کشیدم

آدمی دیگر زاییدم

از ظاهرم معلوم بود و حالا دو نفریم

و اولی آیا هنوز زنده است؟

چیستم این اگر مردِ مادر نیستم؟

که هرچه اولی ام بد باشد اگر بمیرد خواهم گریست

مردِ مادر شدم

همینقدر جدی ، چندش آور و از نادانی

مثال اشتباهی برای مادرم که مادر شد

او در یک شب

من در یک روز

مادر شدیم

مردِ مادرم

حالا تو به این همه اتفاق جدی بگو  «تغییر شخصیت»

مادر مادر است ، هرچند مرد

هرچند همه چیز دنیا عوض شود

که زنی از مرد بکند و مردْ ، مادر شود

چون من که پسرِ کنده از مردی که

مردِ مادر شدم

مُوَیِدش این که در آغوشم ، این نوشته های هی بیداد کننده که

مردِ مادر شدم

 

«ناصر تهمک»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی