مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

اینجا خانه‌ی مجازی من است ، روزنه‌ای برای دیدنم و ، دیدنم...
شعرهایم را اینجا جار می‌زنم. از کتاب «مافیای سیر و سلوک» و هرچه پس از آن نوشتم.

هر روز چند خطی از روزمرگی‌هایم را هم در«قسمت بالای وبلاگ» می‌نویسم و کمی بعدش پاک می‌کنم. هر روز که باید چیزی به ما اضافه شود.

×اگر دوست دارید فقط قالب یا گونه خاصی از اشعار برای شما نمایش داده شود، در قسمت ««کلمات کلیدی»» در زیر ، روی آن کلیدواژه کلیک کنید×

آخرین مطالب
پیوندها

کویر

دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۱۹ ب.ظ

مثلِ کویر که ‌آب را باور نمی‌کند

من مدتی‌ست خواب را باور نمی‌کنم

موهات را در مقنعه هم گیس کن که من

این پوششِ حجاب را باور نمی‌کنم

اَعمالِ تو اگرچه تماماً کلیشه‌ای‌ست

مِن‌بعد کارِ ناب را باور نمی‌کنم

مجبور یعنی مُرده­، ولی توی عشقِ تو

من حقِ انتخاب را باور نمی‌کنم

از شعرها نپرس، “نمی‌پرسم از خودم”

حتی همین جواب را باور نمی‌کنم

“آیا گناهکار خودمم توی انزوا؟”

آری خودم ثواب را باور نمی‌کنم

در تو کتاب‌های زیادی نهفته است

عمداً ولی کتاب را باور نمی‌کنم

این رازِ سربه‌مُهر کِی از دست می‌رود؟

“وقتی قرار و تاب را باور نمی‌کنم”

وقتی غذای روح و روان بودنِ تو بود

دیگر من اعتصاب را باور نمی‌کنم

بگذار اما توی همین چاه سر کنم

مأیوسم و طناب را باور نمی‌کنم ...

 

«ناصر تهمک»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی