مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

اینجا خانه‌ی مجازی من است ، روزنه‌ای برای دیدنم و ، دیدنم...
شعرهایم را اینجا جار می‌زنم. از کتاب «مافیای سیر و سلوک» و هرچه پس از آن نوشتم.

هر روز چند خطی از روزمرگی‌هایم را هم در«قسمت بالای وبلاگ» می‌نویسم و کمی بعدش پاک می‌کنم. هر روز که باید چیزی به ما اضافه شود.

×اگر دوست دارید فقط قالب یا گونه خاصی از اشعار برای شما نمایش داده شود، در قسمت ««کلمات کلیدی»» در زیر ، روی آن کلیدواژه کلیک کنید×

آخرین مطالب
پیوندها

شرق ، غرب ، جنوب ، جنوب

يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ۱۰:۲۱ ق.ظ

شرقی و تکه های تو در غرب مانده است

زیباترین نقاشی ات را شعر خوانده است

من در جنوب و لاشه ی بی بند و باری ام

در خاکِ گرمی که خودت را می سپاری ام

گاهی یکی با گازها ، هی هات مرده را...

ای وای مردم یک نفر این غولِ غده را...

شعری که در شمایلِ مردی به وسعتِ...

بومی که عمقِ فکر را... یک بار رخصتِ...

ما دیده می شویم ، توی خاک ، روی دوش

با عشق های بدخورِ تلخی که... نوش، نوش

مردیم و می میریم با هر لحظه زندگی

ما زنده ایم و زنده ایم و محضِ زندگی

هر بار توی خوابِ تو تکرار می شود

از خواب می پری و او بیدار می شود؟

همواره با خیالِ کسی بوده ای که نیست

شرقی و تکه های تو در غرب ماندنی ست

 

«ناصر تهمک»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی