جیر جیر
صدای جیرجیرک کوچکی که توی لولای درب اتاقم قایم شده
چک چک
دوستت دارمِ خیسِ ابر{خواستگار سمجم} که از سقف می ریزد روی زار و زندگی ام
شالاپ شالاپ
کفش مهربانم شادی اش را با پاهایم تقسیم می کند
تق تق
صاحبخانه ی دل نازکم آخر ماه ها فکر می کند گوشم سنگین شده
خش خش
انگشت های احساساتی ام عاشق موهام شده اند ، بغل شان می کنند و سفت می کِشند سمت خودشان
بنگ
اسباب بازی نازم به فکرم فرو می رود و دیوار و آینه را رنگی می کند
«ناصر تهمک»