مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

اینجا خانه‌ی مجازی من است ، روزنه‌ای برای دیدنم و ، دیدنم...
شعرهایم را اینجا جار می‌زنم. از کتاب «مافیای سیر و سلوک» و هرچه پس از آن نوشتم.

هر روز چند خطی از روزمرگی‌هایم را هم در«قسمت بالای وبلاگ» می‌نویسم و کمی بعدش پاک می‌کنم. هر روز که باید چیزی به ما اضافه شود.

×اگر دوست دارید فقط قالب یا گونه خاصی از اشعار برای شما نمایش داده شود، در قسمت ««کلمات کلیدی»» در زیر ، روی آن کلیدواژه کلیک کنید×

آخرین مطالب
پیوندها

فقط در بغل من , با من

شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۲۹ ب.ظ

هر بار کمی از بغلش دور شوی
معشوق که نه براش مزدور شوی
به گریه میان خنده مجبور شوی
لبخند فقط در بغل من , با من

 

در خانه‌ی بی حوصله‌اش سر بروی
بیدار شوی و جیغ و بی‌خود بدوی

قربانی یک تجاوز گه بشوی
همخواب فقط در بغل من , با من

 

از فاصله آهم به کجایت بزند
به سر زده‌ام , کاش به پایت بزند
فعلاً بِکِشد , وَ در نهایت بزند
آسوده فقط در بغل من , با من

 

این ها گله نیست, آه نه, نفرین نه
هرچند نخواه از آدم غمگین... , نه
سیگارم و مزه‌ی لبت شیرین... عه
بیمار فقط در بغل من , با من

 

هم سنگ شوی هم التماسش بکنی
با دست هلش دهی و خواهش بکنی
با سیلیِ  پشت هم نوازش بکنی
بی نقضِ غرض در بغل من , با من

 

حمام مرا تف بکند در مویت
باران بهار غم بریزد رویت
دریا پر موج و بشکند پارویت
آرام فقط در بغل من , با من

 

"او نیست" غمِ ریز و درشتت باشد
در جنگ گُلی میان مشتت باشد
توی بغلت کسی که کشتت باشد
مثل خودِ من ، در بغلِ من , با من

 

"ناصر تهمک"

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی