مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

اینجا خانه‌ی مجازی من است ، روزنه‌ای برای دیدنم و ، دیدنم...
شعرهایم را اینجا جار می‌زنم. از کتاب «مافیای سیر و سلوک» و هرچه پس از آن نوشتم.

هر روز چند خطی از روزمرگی‌هایم را هم در«قسمت بالای وبلاگ» می‌نویسم و کمی بعدش پاک می‌کنم. هر روز که باید چیزی به ما اضافه شود.

×اگر دوست دارید فقط قالب یا گونه خاصی از اشعار برای شما نمایش داده شود، در قسمت ««کلمات کلیدی»» در زیر ، روی آن کلیدواژه کلیک کنید×

آخرین مطالب
پیوندها

فکاهندگی

دوشنبه, ۲ فروردين ۱۴۰۰، ۱۱:۰۲ ب.ظ

جیر جیر

صدای جیرجیرک کوچکی که توی لولای درب اتاقم قایم شده

چک چک

دوستت دارمِ خیسِ ابر{خواستگار سمجم} که از سقف می ریزد روی زار و زندگی ام

شالاپ شالاپ

کفش مهربانم شادی اش را با پاهایم تقسیم می کند

تق تق

صاحبخانه ی دل نازکم آخر ماه ها فکر می کند گوشم سنگین شده

خش خش

انگشت های احساساتی ام عاشق موهام شده اند ، بغل شان می کنند و سفت می کِشند سمت خودشان

بنگ

اسباب بازی نازم به فکرم فرو می رود و دیوار و آینه را رنگی می کند

 

«ناصر تهمک»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی