مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

اینجا خانه‌ی مجازی من است ، روزنه‌ای برای دیدنم و ، دیدنم...
شعرهایم را اینجا جار می‌زنم. از کتاب «مافیای سیر و سلوک» و هرچه پس از آن نوشتم.

هر روز چند خطی از روزمرگی‌هایم را هم در«قسمت بالای وبلاگ» می‌نویسم و کمی بعدش پاک می‌کنم. هر روز که باید چیزی به ما اضافه شود.

×اگر دوست دارید فقط قالب یا گونه خاصی از اشعار برای شما نمایش داده شود، در قسمت ««کلمات کلیدی»» در زیر ، روی آن کلیدواژه کلیک کنید×

آخرین مطالب
پیوندها

فکر تو را...

جمعه, ۱ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۲۳ ب.ظ

تقاصِ بی کسی ام را به خواب پس دادم

شبی که فکر تو را روی فرش افتادم

میان مزمزه ی عالی توهم ها

شبیهِ حسِ پس از امتحان که آزادم

بفهمم آخر پردازشت چه خواهد شد

ستیزِ عشق و حقیقت ، سکوت و فریادم

اسارتِ من و مرگ-آفرینِ خوشحالی

تو تیغ-زاده ی انشان ، خرابیِ مادم

گذارِ قدمت عشقم ، کسی که ناهنجار

گذشت از همه ی کودکانه ی شادم

گریستم به تو قبلاً ، به گریه در حمام

شبیهِ دخترِ حائض به خیسی چادم

شب و تصورِ تو ، لرزه ، «چند مثل من اند؟»

هزار مردِ خراب و یکی که آبادم

تقاصِ خواب و تو و بی کسی و یک شوخی

بخند واقعاً این خر منم که دل دادم

 

«ناصر تهمک»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی