سایه ای تویِ اتاق گریه هایم، کیستی؟
آمدی؟ اهلاً ، کجایی؟ آدمی؟ یا چیستی؟
رفته ای؟ برگشته ای؟ «من بوده ام پیشت» ولی
می زنم باران و خشکی ، چون تو اصلاً نیستی
«ناصر تهمک»