مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

اینجا خانه‌ی مجازی من است ، روزنه‌ای برای دیدنم و ، دیدنم...
شعرهایم را اینجا جار می‌زنم. از کتاب «مافیای سیر و سلوک» و هرچه پس از آن نوشتم.

هر روز چند خطی از روزمرگی‌هایم را هم در«قسمت بالای وبلاگ» می‌نویسم و کمی بعدش پاک می‌کنم. هر روز که باید چیزی به ما اضافه شود.

×اگر دوست دارید فقط قالب یا گونه خاصی از اشعار برای شما نمایش داده شود، در قسمت ««کلمات کلیدی»» در زیر ، روی آن کلیدواژه کلیک کنید×

آخرین مطالب
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ من حادثه ای بود که از ساختمان» ثبت شده است

مرگ من حادثه ای بود که از ساختمان

به زمین تو فرود آمدم و رنگ شدم

ایستادم وسط رابطه ای نامربوط

تو که آرام شدی من به درک جنگ شدم

ارتفاع و سرم و تیرچه تاثیر نداشت

کوچت از کوچه ی ما حس سفر داد به من

رفتی و ، آمدم و ، حادثه ای بود فقط

بر خلاف همه اینبار خبر داد به من

 

«ناصر تهمک»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۵:۴۱