مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

اینجا خانه‌ی مجازی من است ، روزنه‌ای برای دیدنم و ، دیدنم...
شعرهایم را اینجا جار می‌زنم. از کتاب «مافیای سیر و سلوک» و هرچه پس از آن نوشتم.

هر روز چند خطی از روزمرگی‌هایم را هم در«قسمت بالای وبلاگ» می‌نویسم و کمی بعدش پاک می‌کنم. هر روز که باید چیزی به ما اضافه شود.

×اگر دوست دارید فقط قالب یا گونه خاصی از اشعار برای شما نمایش داده شود، در قسمت ««کلمات کلیدی»» در زیر ، روی آن کلیدواژه کلیک کنید×

آخرین مطالب
پیوندها

دو خسته‌

پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۴۲ ب.ظ

 دست بُرد

و دکمه‌ی بالای یقه‌اش را باز کرد

علیه خودش شورید

از تهِ گلو گفت؛ هخخخخ ، هخخخخ

خِلط بود که از گلویش

و از چشمانش ، دو گرگِ خیسِ آب آلوده بیرون پرید

یکی ماده ، یکی نر

موهاشان گندمِ باران خورده

بازگشته‌ی طفلی

از شرق برخاست و در آسیای مرکزی روی سینه‌ی زنی ایستاده علیه جهان، نشست

با فکرِ زنی که التماسش کرده بود در مصرِ بیچاره

یک سکوتِ قوی ، یک خمودگیِ مدام ، یک غمگینِ هار ؛ تیمش

یک «من» در امتدادِ خشمگینم

یک «من» با حقیقتِ غمگینم

از گردنم تو ، از سینه‌ام او ، از مغزم خودم

پوستِ پشتِ گردنم را پاره می‌کنند

آخ که چقدر جنِّ اشک‌آلودِ تنهایی به نوشتن وا می‌داردت

و شوریدن

«آخ» که عبارتِ درد می‌کنم است

آخ که هیچ شعری ، شعریّت گریه را ندارد

 

«ناصر تهمک»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی