مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

اینجا خانه‌ی مجازی من است ، روزنه‌ای برای دیدنم و ، دیدنم...
شعرهایم را اینجا جار می‌زنم. از کتاب «مافیای سیر و سلوک» و هرچه پس از آن نوشتم.

هر روز چند خطی از روزمرگی‌هایم را هم در«قسمت بالای وبلاگ» می‌نویسم و کمی بعدش پاک می‌کنم. هر روز که باید چیزی به ما اضافه شود.

×اگر دوست دارید فقط قالب یا گونه خاصی از اشعار برای شما نمایش داده شود، در قسمت ««کلمات کلیدی»» در زیر ، روی آن کلیدواژه کلیک کنید×

آخرین مطالب
پیوندها

کوه هوا

پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۲۴ ب.ظ

گیرم

پشتِ کوهِ هوا

پشت باد

پشت رودی که مردی در آن

قایقِ بدون بادبان زن را

به باد داد

من گیرم

پشت گَز

پشت دشتی پر از مغزهای عذب

گیرم

پشت برکه ، پشت خانه ، پشت غم

دوستت دارم

گیرم

پشت شهر

پشتِ هر چه به من پشت کرد

گیرم

پشت هر چه بگویی شرم

پشت هر چه تَلّ خفت است

ذلت است

این ناله های زشت ، که از یک گلوی خطا

به گوش تو نمی رسد

نمی رسد ، به پای اشک‌های من

امان از نداری عشق

شبیهِ نان برای تن

یادم نمی‌رود ، امنیت آغوش تو

از در گوش من تا در گوش تو

در آخرین لحظه ایستاده‌ام

نه از پا فتاده‌ام

میانِ دو راهی‌ام ، تباهی‌ام

گناه دارم ای رفته ، ای نور

سیاهی‌ام...

 

«ناصر تهمک»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی