گودِ فلسفه به چالِ گونه اش مانند
چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۸، ۰۷:۰۰ ب.ظ
هوای گرگ و میشی داشت دریا(چشمانش)
گودِ فلسفه به چالِ گونه اش مانند
مثلِ «بلندْ دیوار چین است ، نورانیْ خورشید است»
سَوایِ آن (فردای روستای مان)
که گول می خوردم
کلاهبردار: من
شاکی: من
شکایت: کلاهبرداری(به حشوِ معنایی)
مقصر: خنکایِ روستا
شعر: شِر ، پاره ، قطعه
«ناصر تهمک»