مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

می بوسمت هرچند خواهم کشت فکرت را...

مافیای سیر و سلوک ( شعر )

اینجا خانه‌ی مجازی من است ، روزنه‌ای برای دیدنم و ، دیدنم...
شعرهایم را اینجا جار می‌زنم. از کتاب «مافیای سیر و سلوک» و هرچه پس از آن نوشتم.

هر روز چند خطی از روزمرگی‌هایم را هم در«قسمت بالای وبلاگ» می‌نویسم و کمی بعدش پاک می‌کنم. هر روز که باید چیزی به ما اضافه شود.

×اگر دوست دارید فقط قالب یا گونه خاصی از اشعار برای شما نمایش داده شود، در قسمت ««کلمات کلیدی»» در زیر ، روی آن کلیدواژه کلیک کنید×

آخرین مطالب
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هبوط در اتوبان» ثبت شده است

تقاصِ بی کسی ام را به خواب پس دادم

شبی که فکر تو را روی فرش افتادم

میان مزمزه ی عالیِ تَوهّم ها

شبیه حسّ پس از امتحان که آزادم

به بحث با تو که «اصلاً منم خدای لبت؟»

و ترسِ ساکتِ بی منطقت پس از دادم

کنار خطّ اتوبان و نفرت از جنجال

هبوطِ بوسه ی تو روی گونه در بادم

اسارتِ تو و مرگ آفرینِ خوشحالی

تو تیغ زاده ی انشان ، خرابیِ مادم

گذارِ وحدت عشقت ، کسی که ناهنجار

گذشت از همه ی کودکانه ی شادم

گریستم به تو شب ها ، به گریه در حمام

شبیهِ دخترِ حائض به خیسیِ چادم

شبی که بی تو ام «از لرزه چند مثل من اند؟»

هزار مرد خرابم یکی که آبادم

نه روز مانده نه شب ، روز بی کسی ، حتی

تقاصِ بی کسی ام را به خواب پس دادم

 

«ناصر تهمک»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۱۹